قال الله تعالی: الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوة، و قال النبی علیه السلام عند نزعه: و ما ملکت ایمانکم، و قال النبی صلی الله علیه و سلم حبب الی من دنیاکم ثلاث: الطبیب والنساء و قرة عینی فی الصلوة، و قال علیه السلام: من ترک الصلوة متعمدا فقد کفر و بین الاسلام والکفر ترک الصلوة، و قال: المصلی یناجی ربه، و قال علیه السلام لو علم المصلی من یناجی ما التفت و قال علیه السلام کن فی صلوتک خاشعا و قال علیه السلام: الصلوة نورالمومن، من اقام الصلوة اعطی الجنة بالصلوة.


بنده تا از حدث برون ناید


پردهٔ عز نماز نگشاید

چون کلید نماز پاکی تست


قفل آن دان که عیبناکی تست

پای کی بر نهی به بام فلک


باده کی در کشی ز جام ملک

تات چون خر در این سرای خراب


شکم از نان پرست و پشت از آب

تا به زیر چهار و پنج و ششی


باده جز از خم هوس نچشی

کی ترا حق به لطف برگیرد


یا نمازت به طوع بپذیرد

چون دوم کرد امر یزدانت


چار تکبیر بر سه ارکانت

فوطه بافان عالم ازلت


بر تو خوانند نکته و غزلت

روی سلطان شرع کی بینی


کون در آب و در آسمان بینی

لقمه و خرقه هردو باید پاک


ورنه گردی میان خاک هلاک

چونت نبود طعام و کسوت پاک


چه نمازت بود چه مشتی خاک

به رعونت سوی نماز مپای


شرم دار و بترس تو ز خدای

سوی خود هرکه نیست بار خدای


دهدش در نماز بار خدای

سگ به دم جای خود بروبد و باز


تو نروبی به آه جای نماز

از پی جاه و خدمت یزدان


دار پاکیزه جای و جامه و جان

قبلهٔ جان ستانهٔ صمدست


احد سینه کعبهٔ احدست

در احد حمزه وار جان درباز


تا بیابی مزه ز بانگ نماز

هرچه جز حق بسوز و غارت کن


هرچه جز دین از آن طهارت کن

با نیازت به لطف برگیرند


بی نیازت نماز نپذیرند

بی نیاز ار غم نماز خوری


از جگر قلیهٔ پیاز خوری

باز اگر هست با نماز نیاز


برگرد دست لطف پردهٔ راز

هرکه در بارگاه لطف شتافت


دادنی داد و جستنی دریافت

ورنه ابلیس در درون نماز


گوش گیرد برونت آرد باز

تو لئیم آمدی نماز کریم


تو حدیث آمدی نماز قدیم

هفده رکعت نماز از دل و جان


ملک هشده هزار عالم دان

پس مگو کین حساب باریکست


زآنکه هفده به هشده نزدیکست

هرکه او هفده رکعه بگذارد


ملک هشده هزار او دارد

حسد و خشم و بخل و شهوت و آز


به خدای از گذاردت به نماز

تا حسد را ز دل برون ننهی


از عملهای زشت او نرهی

چون نبیند ز دین غنیمت تو


نکند هم نماز قیمت تو

قیمت تو عنان چو برتابد


والله ار جبرئیل دریابد

طالب اول ز غسل درگیرد


کز جنب حق نماز نپذیرد

تا ترا غل و غش درون باشد


غسل ناکرده ای تو چون باشد

غسل ناکرده از صفات ذمیم


نپذیرد نماز رب عظیم

گرچه پاکست هرچه بابت تست


همه در جنب حق جنابت تست

اصل و فرع نماز غسل و وضوست


صحت داء معضل از داروست

تا به جاروب لا نروبی راه


نرسی در سرای الا الله

چون ترا از تو دل برانگیزد


پس نماز از نیاز برخیزد

ندهد سوی حق نماز جواز


چون طهارت نکرده ای به نیاز

زاری و بی خودی طهارت تست


کشتن نفس تو کفارت تست

چون بکشتی تو نفس را در راه


روی بنمود زود فضل اله

با نیاز آی تا بیابی بار


ورنه یابی سبک طلاق سه بار

کان نمازی که در حضور بود


از تری آب روی دور بود

تن چو در خاک رفت و جان به فلک


روح خود در نماز بین چو ملک